×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

بـــــــــدون عشـــــــــق

تقدیم به عشق نازم علیرضا حسینی چالوسی

× ...
×

آدرس وبلاگ من

goleyakh.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/atefej00n

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

یه دنیا دلـــم گرفتـــــــه**


یک دنیا حرف برای تو دارم ، یک دنیا پر از حرفهای نگفته، یک دنیا پر از بغض های نشکفته.

با منی ، هر جا و اینک آمده ام تا مثل همیشه سنگ صبور روزهای دلتنگی ام باشی!

دلم به وسعت یک آسمان تیره غمگین است . صدایی نیست ، مأوایی نیست ، حتی سایبان روزهای دلتنگی نیز دیگر جوابگوی دلتنگی هایم نیست.

من آمده ام! اینجا ، کنار دلواپسی های شبانه ات،‌ کنار شعله ور شدن شمع وجودت ،اما نمی دانم چرا دلم آرام نمی گیرد...

دلم گرفته، دلم سخت در سینه گرفته، با تمام وجود تو را می خوانم ؛

از تو چیزی نمی خواهم جز دریای بی ساحل وجودت را، جز دستهای مهربانت را، جز نگاه آرامت را که دیرزمانی است در سیل بــاد بـــی وفـــای زمـــانه گــم کرده ام.

هــــر شب حضــورت را در کلبـــــه خیال خویش می آورم، وجودت را با تمــــام هستـــــی باقیمانده در نهانخانه قلبم نهان می کنم ، چشم هایم را باز نمی کنم تا شاید بتوانم تصویرت را بر روی پلک های بسته ام حک کنم ، اما باز هم جای تو خالی است... .

شاید اگر جای تو بودم ؛ کمی، فقط کمی برای مرگ تدریجی نیلوفرهای خاطره اشک می ریختم.... ،

شاید اگر جای تو بودم ؛ طاقت دیدن چشم های خیره و خسته ات را نداشتم.....،

شاید اگر جای تو بودم؛ بلور بغضم را با تلنگری آسان می شکستم تا بدانی، تا بدانی که چقـــــدر دوستـــت دارم....

روزی صد بار با هم خداحافظی کردیم اما افسوس معنای خداحافظی را زمانی فهمیدم که تو را به خدا سپردم!

این بار که به دیدنم آمدی ، برایم گلاب بیاور ، دستهایت تنها سنگ سردِ خانه ام را احساس خواهند کرد.. اما ؛ بدان یاس های سپید احساسم هنوز گرم گرم اند و چشم براه دیدارت هستم......**

امروز را برای بیان عشق به عزیزانت غنیمت شمار، شاید فردا احساسی باشد، اما عزیزی نه!


نيستشــــــــ


نمی دونـــــــمـــ کجاستـــــــ !


چه مي کــــــــنه !


ولي مي دونمـــ کــه ندارمشــــــــــــ


هيچوقتـــ نخواستمـــ که تورو با چشمـــــاتــــ به ياد بيارمــ

نـــــه


نمي خواستمـــ که تورو ، تو گمـــــ ترينــــــ آرزوهامـــــ ببينمـــ


نمي خواستمـــ کـه بي تــــــــو بـه ديوارا بگمــــ :


هنوزم دوستتــــــ دارم .


آخـه تو حولــــ و ولايــــ پريشـونيه تــــــــــورو نداشتنــــ


تو گيرو داره : " اي بابا دلــه تـــــو هيچ ، حال اون خوشــــــــ ! "


اي بي مروتــــــــــــــ !


ديگه دلــــــــي مي مونه ؟


که جورِ دلــــــــه کبـــــــــــوتر بتپه


که با شما از جــــونه زندگيشـــــــ بگه ؟


بگه که هنوز زندســـــــــ ؟



اگه صــــــــــدا صداي منه


نفســـــــــ ، اگه نفســـــــ ِ تــــــــــو


بزار که اون خوشـــــــ غيرتاشـــــــــ بدوننــــــــ که دلـــــ

دلـــــه و اينــــــــ ديگه دلــــــ نيس ، ديگه دلــــــــ نميشه


نه ديگه اينـــــــــــ واسه ما دلــــــــــ نميشه

***


در شبی پر ستاره و آرام دختری در عذاب می میرد.

دختری در عذاب تنهایی غرق در التهاب می میرد.در نگاه .

دو چشم خسته ی او زندگی موج می زد , غافل ازاینکه همه رؤیاست ،

عاقبت در سراب می میرد. چشم هایش پر است از حسرت، حسرت لحظه هایـی-

رؤیایی،چشم هایی که پر ز رؤیا بود آن زمان چون شهاب می میرد. دست های نیاز او آن وقت

رو به سوی ستاره بالا رفت، دخترک در شکوه راز و نیاز، لحظه ی استجاب می میرد و پریشان و خسته

و غمگین در خیالش که اشتباهم چیست؟ این چه جرمیست هر زمان احساس درهمین ارتکاب

می میرد ... زیر آوار غصه ها خم شد آهی از عمق قلب او برخاست، بی خبر از هم اینکه

جرمش چیست، پاسخی بی جواب می میرد. بعد از آن لحظه های بارانی

چهره اش را کشید و قابش کرد، زیر آن هم نوشت این چهره

زیر آوار قاب می میرد. آسمان پر از ستاره و صاف از

ستاره تهی شد و غمگین زیر رگبار آسمان آن

شب دختری در عمق خواب می میرد


خواب..........بیداری**

نه ... من می میرم این دفعه دیگه طاقت نمی یارم

ازین گهواره ی شونه ت سرم رو بر نمی دارم

بزار تا قامتم خم شه بفهمم زندگی سخته

یه کم آروم بگیرم تا بگن این مرد خوش بخته

همه ش دیشب توی خوابم یه حسی مثل مردن بود

تموم قلب من می سوخت شبیه تیر خوردن بود

همین تصویر رفتن رو به چشم خواب می دیدم

خداحافظ خداحافظ همین رو خواب می دیدم

نه ... من می میرم این دفعه به جون تو قسم خوردم

قسم به آخرین گریه تو خواب دیشبم مردم

لب شیرین تو ای کاش منو از شب رها می کرد

کمی دلداریم می دادو اسمم رو صدا می کرد

ببین لبریز افسوسم واسه یک لحظه بیداری

برو چشمامو می بندم خداحافظ تو حق داری


ببین تمام من شدی ...

ببين تمام من شدي اوج صداي من شدي

بت مني شكستمت وقتي خداي من شدي

ببين به يك نگاه تو تمام من خراب شد

چه كردي با سراب من كه قطره قطره آب شد

به ماه بوسه مي زنم به كوه تكيه مي كنم

به من نگاه كن ببين به عشق تو چه مي كنم

منو به دست من بكش به نام من گناه كن

اگر من اشتباهتم هميشه اشتباه كن

نگو به من گناه تو به پاي من حساب نيست

كه از تو آرزوي من به جز همين عذاب نيست

هنوز مي پرستمت هنوز ماه من تويي

هنوز مومنم ببين تنها گناه من تويي

به ماه بوسه مي زنم به كوه تكيه مي كنم

به من نگاه كن ببين به عشق تو چه مي كنم




می پوسم ...


شبیه باد پاییزی پس از تو قسمت بادم

خداحافظ ولی هرگز نخواهی رفت از یادم


خداحافظ واین یعنی در این اندوه می میرم

در این تنهایی مطلق که می بندد به زنجیرم

و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی گیرد

و برف نا امیدی برسرم یکریز می بارد

چگونه بگذرم از عشق از دلبستگیهایم

چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم

همیشه باتوبودن های من دیری نمی پاید

و بعد از تو کسی دیگر به دیدارم نمی آید

تمام لحظه هایم پراز تکرار بی رحمیست

چگونه می توان با این همه نامهربانی زیست

ببین دلتنگ دلتنگم از این بی حاصلی لبریز

و این را خوب می دانم که می پوسم در این پاییز





سیمای تو را ماه ندارد . . . که ندارد


ژرفای تو را چاه ندارد . . . که ندارد


در حسرت دیدار تو ای برگ شقایق


دل، طاقت یک آه ندارد . . . که ندارد


من گوشه ی چشمت به دو عالم نفروشم


این نازِ ِ نگه، شاه ندارد . . . که ندارد


معشوقه ی من پاک تر از قطره ی باران


و اللهِ که بدخواه ندارد . . . که ندارد


عمری است که سرگشته ی صحرای کویرم


این جاده به تو راه ندارد . . . که ندارد




می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست

آنچـــــنان که تارو پود قلب من از هــــم گسست

می روم با زخم هـــــایی مانده از یک سال سرد

آن همه برفی که آمـــــد آشـــــــیانم را شکست

می روم اما نگویــــــــی بی وفــــــا بود و نمــــاند

از هجوم سایه هــــا دیگر نگــــــاهم خسته است

راســــــتی : یادت بمــــــــاند از گـناه چشم تو

تاول غــــــربت به روی باغ احســــــاسم نشست

طـــــــرح ویران کـــردنم اما عجیب و ســــــاده بود

روی جلد خاطــــراتم دست طوفــــــان نقش بست

***

دنبال رد پای تو منو به انتهاِي راه رسوند ...

خداحافظ گل لادن .تموم عاشقا باختن

ببين هم گريه هام از عشق .چه زندوني برام ساختن

خداحافظ گل پونه .گل تنهاي بي خونه

لالايي ها ديگه خوابي به چشمونم نمي شونه

يكي با چشماي نازش دل كوچيكمو لرزوند

يكي با دست ناپاكش گلاي باغچمو سوزوند

تو اين شب هاي تو در تو . خداحافظ گل شب بو

هنوز آوار تنهايي داره مي باره از هر سو

خداحافظ گل مريم .گل مظلوم پر دردم

نشد با اين تن زخمي به آغوش تو برگردم

نشد تا بغض چشماتو به خواب قصه بسپارم

از اين فصل سكوت و شب غم بارونو بردارم

نمي دوني چه دلتنگم از اين خواب زمستوني

تو كه بيدار بيداري بگو از شب چي مي دوني

تو اين روياي سر دم گم .خداحافظ گل گندم

تو هم بازيچه اي بودي . تو دست سرد اين مردم

خداحافظ گل پونه . كه باروني نمي توني

...طلسم بغضو برداره .از اين پاييز ديوونه خداحافظ .....!

***


نزدیک میشم وقتی حواست نیست

اونقد که مرزی جز لباست نیست!

از پشتِ سر چشماتو میگیرم

بگو کی ام؟ وگرنه می میرم...

نزدیک میشم وقتی حواست نیست

اونقد که مرزی جز لباست نیست

از پشت سر چشماتو میگیرم

بگو کی ام که برگشتم !؟

بگو ! وگرنه می میرم

منم اونکه تظاهر کرد نداره دیگه احساسی

شاید واسه همینم هست که دستامو نمیشناسی

35.jpg

منم اونکه ازت دوره ولی قهرش حقیقت نیست

اون که با تموم دلتنگیش تولد ِ تو دعوت نیست!

شاید از صورت ِخستم...از این لحن ِ غم آلودم

بفهمی من کی ام امشب! کجای زندگیت بودم!

نمیخواستم بدونی تو چرا به گریه افتادم...

اگر اصرار میکردم تو رو از دست میدادم ! . . .

منم اونکه تظاهر کرد نداره دیگه احساسی

شاید واسه همینم هست که دستامو نمیشناسی !!

منم اونکه ازت دوره ولی قهرش حقیقت نیست!

که با تمام ِ دلتنگیش! تولد ِ تو دعوت نیست  !

جمعه 4 آذر 1390 - 2:48:47 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://royarose.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 4 آذر 1390   6:16:59 PM

اظهارنظرها  همه مبوط  به جوانهاست    از دلتنگهای     که همه زیبا   و پراز عاطفه است ولی هچکدام به قلب پر از رنج زنی میانسال که همراه 36 ساله اش رادرون خکهای سرد زمستان سپرد نمی رسد قلب من هزار پاره شد چشمانم از کریستن کور شد وهچ کس جای اورا نمی گیرد وتنهای روزهایم را چوت شب سیاه   کرد               عزیزان قدر روزهای  با هم بودن را بدانید